آئینه عبرت : جشن و پایکوبی در بدرقه یک جنازه
تصویر پائین آئینه تمام نمایی از بدرقه مردی است که آرزوی جمعی ایرانیان در دنیای مجازی چنانکه می بینیم جز مرگ برای او نبود. حبیب الله عسگراولادی مُرد و تنها چیزی که به یقین می توان گفت اینکه موجی از شادی و مسرت را در دنیای مجازی باعث شد. او که زندگی اش برای توده های مردم، جز نکبت و فقر و تبعیض و سیاهی و اندوه دست آوردی نداشت با مرگ خود لبخند و اندکی شادی را به لب ها و دلهای ما نشاند. برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید
ابراز نظر پیرامون محتوای یک لینک در بالاترین امری غیر عادی نیست اما تقریبا غیر ممکن است که مضمون یک لینک به نحوی مورد توجه طیفهای متنوع و ناهمگون کاربران قرار بگیرد که آنها را تشویق به ابراز نظر در پای آن لینک به شکلی کند که همه و با تأکید مجدد بر همه، بدون حتی یک نظر ناهماهنگ متفق القول بر یک چیز و یک حس مشترک صحه بگذارند. یعنی تمامی خوانندگان یا دست کم تمامی آنانی که به ابراز نظر پرداخته اند از طیف های وسیع ایرانیان و اپوزیسیون متشتت و پراکندة جامعه ایرانی، که پیرامون هر موضوعی، بی شمار نظرات مختلف و ناهمگون را نمایندگی می کنند به یک باره به حس و برداشت یکسانی از یک واقعه یا موضوع رسیده باشند
حبیب الله عسگر اولادی از بنیانگذاران موتلفه اسلامی دو روز پیش در چهاردهم آبان ماه 1392 در بیمارستان دی تهران درگذشت. این لینک که خبر مرگ او را منتشر کرده است یکی از لینکهای پر کامنت دو رو اخیر بوده است. 87 نفر از مجموع کسانی که لینک را تا این لحظه دیده یا به آن رأی مثبت یا منفی داده اند به ابراز نظر در پای لینک نیز پرداخته اند. از میان تمامی این هشتاد و هفت نظر حتی یک نفر، حتی به ایما و اشاره از مرگ او ابراز تأسف نکرده است سهل است که شادمانی خود را با توصیفاتی چون به درک ، سقط شد ، خدا را شکر یک دزد کمتر ، به امید خدا ، زالو ، تبریک تبریک ، خبر بسیار مسرت بخشی بود ، و عباراتی مشابه و حتی آمیخته با دشنام و توهین ابراز کرده اند. جالب است که بدانیم چند مصاحبه و ابرازنظر دو پهلو و اندکی متفاوت او در باره جنبش سبز و رهبران آن در یک سال آخر عمر و پس از آنکه بوی الرحمان را استشمام کرده بود نیز ، چنانکه پیداست نتوانسته ذره ای از حس نفرت ایرانیان از او بکاهد. او فقط یک نماد است و جانورانی چون او در این سی و چند ساله همچون قارچ بسیار روئیده اند. افکار عمومی ایرانیان، او و همپیمانانش در جمعیت مؤتلفه را نماینده ارتجاعی ترین شکل سرمایه داری غارتگر حجره و بازار، پشتوانه مالی ارتجاعی ترین جناح های حوزه و روحانیت و نیز خشک مغز ترین نیروهای تروریست و همچنین دزد سرگردنه ای می شناسد که بیش از سه دهه است در قالب اطاق بازرگانی و کمیته امداد و … دست چپاول در اموال عمومی داشته است
به زعم من تصویر فوق آئینه عبرتی است که به روشنی حس قلبی ایرانیان را نسبت به حاکمان غارتگر و دست در خون جمهوری اسلامی بازتاب می دهد. هزارفامیل غارتگری که بر ایران حکم می رانند باید که این آئینه عبرت را در پیش چشم خود نگاهدارند و نوبت خود را انتظار کشند
Posted on 2013-11-08, in دیدگـــاه بلاگـــر and tagged مؤتلفه, وقاحت, وبلاگ وقاحت, آیت الله, آیت الله العظمی, آیت الله العظمی استفراغ, آئینه عبرت, بالاترین, جمعیت مؤتلفه, حبیب الله, حبیب الله عسگراولادی, عبرت, عسگراولادی. Bookmark the permalink. بیان دیدگاه.
بیان دیدگاه
Comments 0